چه شبی است امشب
همه مجنون شده اند
یا شاید دنیا وارون شده است
صدای ساز سکوت
تا آن طرف دیوار اشک
به بلندی فریاد مرگ
به گوش اهالی شهر تنهایی میرسد
چه غمی دارد امشب این شب
موج نگاه ملتمس بی کسی
پشت همه غروز را می کوباند
و دم سرد خستگی
شکوفه های نورانی عشق را
کمر شکسته می کند
همه از این آشوب خسته اند
خسته....
با نگاهت آخرین بار تو خداحافظی کردی
آتیشم زد اون غرورت اما تو اعتنا نکردی
کاشکی آوار مصیبت روی قلبم جا نمیکرد
لحظه های این جدایی دلمو دیوونه تر کرد
باورم کن تا ببینی روزگار از این جدایی دلخوره
باورم کن تا ببینی تو نبودت التماس تو گریه های من پره
بارم کن تا ببینی جای خالیت دلمو میکشه
باورم کن .تا ببینی حتی خنده روی لبهام مثل قلبم ناخوشه
شب وروز حوصله کردم تا غریبی کم بیاره
به خیالم که یه روزی همسفر بشیم دوباره
کاشکی آوار مصیبت روی قلبم جا نمیکرد
لحظه های این جدایی دلمو دیوونه تر کرد
شکوه ندارم از روزگاری
کهغصه میده بههم یادگاری
این دلشکسته راهی نداره
جز باور تلخ جدایی
باورم کن تا ببینی روزگار از این جدایی دلخوره
باورم کن تا ببینی تو نبودت التماس تو گریه های من پره
بارم کن تا ببینی جای خالیت دلمو میکشه
باورم کن .تا ببینی حتی خنده روی لبهام مثل قلبم ناخوشه
تو روز و روزگار من بدون تو فقط غمه
دارم تو آتیشت می سوزم
همیشه پشت پنجره به عشق دیدنت فقط
میشینم و چشام میدوزم
شکستی ساده قلمبو ندیدی حال و روزمو
دارم تو خلوتم میسوزم
همه دنیای من تو چشاته
همه ارزوهام تو نگاته
نزار بمیرم بدون تو
تو خودت خوب میدونی بی تو بی کسم
تویی جونم تویی عمرم نفسم نزار بسوزم بدون تو
همه دنیای من تو چشاته
همه ارزوهام تو نگاته
نزار بمیرم بدون تو
تو خودت خوب میدونی بی تو بی کسم
تویی جونم تویی عمرم نفسم نزار بسوزم بدون تو
تو روز و روزگار من بدون تو فقط غمه
دارم تو آتیشت می سوزم
همیشه پشت پنجره به عشق دیدنت فقط
میشینم و چشام میدوزم
شکستی ساده قلمبو ندیدی حال و روزمو
دارم تو خلوتم میپوسم
همه دنیای من تو چشاته
همه ارزوهام تو نگاته
نزار بمیرم بدون تو
تو خودت خوب میدونی بی تو بی کسم
تویی جونم تویی عمرم نفسم نزار بسوزم بدون تو
زنگ میزنم یه صدایی میگه:مشتركى که به یادشی تو رو فراموش کرده راست میگه؟
.
.
میدونم دلت گرفته،من برات سنگ صبورم، مثل تو از هم دورم،واسه من زندگى سرده! نكنه تو هم غریبى؟ كاش میشد اشكاتو پاك كرد،بمیرم تو هم بریدى چه تبسم قشنگى وقتى به غم ها بخندى آخه ارزشى نداره دل به این دنیا ببندى نازنین دنیا همینه اون كه خوب بود بدترینه
قله ای که یکبار فتح شود، تفریحگاه عمومی خواهد شد، مواظب قله ات باش
.
عشق ، شوخی زیبایی بود که روزگار با قلب من کرد . . . زیبا بود . . . اما شوخی بود
.
.
دوست مثل یک کفش و دوستیها مثل جاده،پس بهترینها را باید انتخاب کرد
.
.
گاه مى اندیشم،چندان هم مهم نیست اگر هیچ ازدنیا نداشته باشم، همین مرا بس كه كوچه اى داشته باشم و باران،و انسانهایى در زندگیم باشند كه زلال تر از بارانند
.
.
لحظه هایی هست که دلم برات تنگ میشه اسم اون لحظه هارو گذاشتم همیشه
.
یه رابطه از اونجایی خراب میشه که
تو ناراحتش کنی و یکی دیگه آرومش
.
.
قلب آدما مثل قلکه،اگه سکه محبت کسی توش افتاد،نمیشه درش آورد مگه بشکنیش
.
.
اگر خاطره کسی را نتوانستی از خاطرت پاک کنی،بدان همیشه در خاطرش هستی
آیا می دانستید افرادی که بنظر خیلی قوی می رسند، معمولاً خیلی حساس هستند و کسانی که بیشترین مقدار مهربانی را به معرض نمایش می گذارند، بیشترین صدمه را دیده اند؟ آیا می دانستید آنهایی که تظاهر می کنند نیازی به عشق ندارند، بیشتر از همه به آن محتاجند؟ اشخاصی که از همه نگهداری می کنند خودشان از همه بیشتر نیازمند مراقبتند و کسانی که زیاد لبخند می زنند ممکن است در زمان تنهایی بیشترین گریه را بکنند.
'ادمها می پندارند كه زنده اند ،برای انها تنها نشانه حیات ،بخار گرم نفس هایشان است! كسی از كسی نمیپرسد: اهای فلانی از خانه دلت چه خبر گرم است؟ چراغش نوری دارد هنوز؟
.
اینجایم،بر تلی از خاکستر،پا بر تیغ میکشم و به فریب هر صدای دور دستمال سرخ دلم را تکان میدهم....(حسین پناهی)
.
.
روشهای رفتن به خارج:
١-با ماشین
٢-با اتوبوس
٣-با هواپیما
٤-با قاچاق
با فتوشاپ
.
.
گاهگاهی که دلم میگیرد باخودم میگویم به کجابایدرفت ،به که باید پیوست ،به که باید دلبست،به دیاری که پراز دیوار است،به امینی که امانت خوار است یابه "افسانه دوست"؟ ....گریه ام میگیرد
.
گاهی نفس به تیزی شمشیرمیشود،ازهر چه زندگیست دلت سیر میشود*گویی به خواب بودجوانیمان گذشت،اغلب چه زود فرصتمان دیر میشود*
.
.
یک سبدآرزوی کال...
کاشکی ی روزباھم دیگہ سوارقایق میشدیم،دورازنگاہ آدماھردومون عاشق میشدیم،کاش آسمون باوسعتش تودستامون جامیگرفت،گلای سرخ دلمون کاش بوی دریامیگرفت،کاشکی ی ماھی قشنگ برای مافال میگرفت،برامون ازفرشتہ امانتی بال می گرفت
.
دنیای این روزهای من قد تن پوشم شده،اینقد دورم از تو که دنیا فراموشم شده....
.
.
ازکویر آمده ام،چشمم ازخاطره ریگ پراست،ابرمن باش ودلم رابتکان
.
شادی را هدیه کن حتی ب کسانی ک آن را از تو گرفتند،عشق بورز به آنها که دلت را شکستند،دعا کن برای آنها که نفرینت کردند،درخت باش به رغم تبرها،بهار شو و بخند که خدا آن بالا هنوز با ماست
.
.
براى كشتى هاى بى حركت،موج ها تصمیم میگیرند....
.
جدایى پایان عاطفه ها نخواهد بود
.
من عاشق آن گلم كه دربیابان عشق پژمرده شدولى منت باران رانكشید
.
پیانیست نیستم،خوب مینوازد انگشتانم اما اگر برتن تو نوازشگرشوند....
به من او گفت فردا می رود اینجا نمی ماند
و پرسیدم دلم او گفت : نه تنها نمی ماند
به او گفتم که چشمان تو جادو کرده این دل را
و گفت این چشم
ها که تا ابد زیبا نمی ماند
به او گفتم دل دریایی ام قربانی چشمت
ولی او گفت این دل دائما دریا نمی ماند
به او گفتم که کم دارم تو را رویای کمرنگم
و پاسخ داد او در عصر ما رویا نمی ماند
به او گفتم که هر شب بی نگاه تو شب یلداست
ولی گفت او کمی که بگذرد یلدا نمی ماند
به او گفتم قبولم کن که رسوایت شوم او گفت
کسی که عشق را شرطی کند رسوا نمی ماند
و حق با اوست عاشق شو همین و هر چه باداباد
چرا که در مسیر عاشقی اما نمی ماند
خدایا خط بکش بر دفتر این زندگی اما
به من مهلت بده تا بشنوم آنجا نمی ماند
هیچ وقت نزار هر ره گذری که رد میشود رو دلت یادگاری بنویسد چون بعدا پاک کردنش خیلی سخته.
حضورت در کنارم معجزه نبود/نبودنت هم فاجعه نیست/فردا روز دیگری برای من است بیشتر از این برایت اشک نخواهم ریخت.
دلم شکسته تر از شیشه های شهر شماست شکسته باد انکه دلش این چنین می خواست !!!
زندگی قافیه باران است من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بیرنگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی
همه شب تا به سحر یاد تو در دل دارم/چه کنم دست خودم نیست که دوستت دارم
شال و کلاه میبافم با خیالت....تا در سرمای نبودنت یخ نبندم.
نیا باران زمین جای قشنگی نیست من از اهل زمینم خوب میدانم که گل در عقد زنبور است ولی سودای بلبل دارد و پروانه دوست میدارد..!
دوست داشتن مثل بازی کردن با الاکلنگه. اونی که عاشق تره همیشه خودشو میاره پایین تا عشقش از بالا بودن لذت ببره.
خوشحالی دلم را شکستی؟؟؟ ولی بدان ای نازنین انچه شکستی تصویر زیبای خودت بود که در دلم ساخته بودی ...
درد من از حصار برکه نیست درد من زیستن با ماهی نیست که فکر دریا به ذهنشان هم خطور نکرده است ...
هزار شاخه گل تقدیم اینه شکسته ای که لبخند تو را هزار بار تکرار میکنه....
من اگر انقدر که یاد تو هستم یاد خدا بودم ان جهان نیمی از بهشت مال من بود
میدونی اوج دوست داشتن یعنی چی ؟؟؟ یعنی به فکر کسی باشی که اصلا به فکرت نیست...
روزی صد بار با هم خدا حافظی کردیم اما افسوس معنای خداحافظی را زمانی فهمیدم که تو را به خدا سپردم!
در این دنیای بی وفا که مردانگی حرام است برو نامرد باش که نا مردی مرام است.
یادمان باشد هرگز نگوییم ای خدا مشکل بزرگی داریم بلکه بگوییم ای مشکل ما خدای بزرگی داریم
زندگی بدون عشق مثل شلوار بدون کشه.. عشق من کجایی ابروم رفت.
میگن شیشه عمر ادم ها اگه خیس بشه از عمرشون کم میشه میدونستی چشمات شیشه عمر منه؟؟
خداوندا تو ستاری/ من خوابمو تو بیداری/ به حق خواب و بیداری/عزیزم را نگه دار!!!
تولدت مبارک...!نه ببخشید پیوندتان مبارک...! نه یعنی چیزه...سال نو... نه اصلا بزار راستشو بگم دلم واست تنگ شده!!!
کس نمیداند در این بحر عمیق سنگ ریزه قرب دارد یا عقیق ؟؟ من همین دانم که در این روزگار هیچ چیز ارزش ندارد جز رفیق ....
در انتهای نگاهت کلبه میسازم که هرگز نگویی: از دل برود هر انکه از دیده برفت !!
بگذار ادم ها تا میتوانند سنگ دل باشند مهم این است که تو از نژاد چشمه ای
گاهی یادی/نگاهی/آهی/پیامی/کوفتی/زهر ماری/ تکه لنگه کفشی بفرست دلمون گرفت.
شد کوچه به کوچه جست و جو عاشق او / شد با شب و گریه رو به رو عاشق او ! پایان حکایتم شنیدن دارد... من عاشق او بودمو او عاشق او....
روی خاکیم یادمون نمی کنند وای به روزی که زیر خاکمان کنند
از گلشن گل ها به گلستان چه نویسم من نیز غریبم به غریبان چه نویسم ترسم که قلم شعله کند صفحه بسوزد با این دل تنگم به عزیزم چه نویسم
بودن انهایی که بودنشان را میخواهیم زمین را زیبا تر میکنند ... !!! همیشه باش..
اندوه تازه ای نیست دل تنگی من و بی تفاوتی ادم ها روز های زیادی است که تنهایم میترسم انقدر غمگین باشم که دنیا فراموشم کند !
مترسک گفت ای گندم: تو گواه باش که مرا برای ترساندن افریدند اما من عاشق پرنده ای بودم که از ترس من از گرسنگی مرد...
گاه گاهی به یادت غزلی میخوانم/ تا نگویی که دلم غافل از ان عهد و وفاست/ خوب رویان گر با دل من خوب شوند / خوب من با همه خوبان حساب تو جداست
بس که دیوار دلم کوتاه است هر که از کوچه ی تنهایی من میگذرد به هوای هوسی هم که شده سرکی میکشد و میگذرد
همیشه تلخ ترین خاطرات رو کسی رقم میزنه که یه روز بهترین روز ها رو باهاش داشتی.
برای تا ابد ماندن باید رفت ! گاهی از قلب كسی گاهی به قلب كسی
ما چه دير ميفهميم كه زندگی همان روز هایی بود كه زود سپري شدنش را ارزو مي كرديم !
لحظه هاي دوريش را با ساعت شني شمردم يك صحرا گذشته است !!
چشم ها را شستم جور ديگر ديدم باز هم سودي نداشت تو همان بودي كه بايد دوست داشت.
نميدونم تو دنيا چند نفر هستن كه عاشقن ولي اينو ميدونم كه همه عاشقا عشق را ميپرستند.
الفت شب های خوش را روزگار از ما گرفت ای خوشا روزی که با هم روزگاری داشتیم.
بهترین لحظه ها وقتی است که بهترین ها به یادت باشند . بهترین نیستم ولی به یادتم.
نقاش نیستم...!! ولی تمام لحظه های بی تو بودن را درد میکشم.
دل بستم با پاییز شاید دوباره از سر مهر بیایی!
بهانه های دنیای تو از یادم نخواهد رفت تو را در قلبم دارم نه۹ در دنیا ...
تو سرد ترین روز وقتی خیلی سردم بود نتونستم جای گرمتر از قلب تو پیدا کنم. فراموشم نکن که بیرون خیلی سخته !
همیشه در بهتیرین زوایای قلبم خواهی ماند انجا که فقط جاودانه هاد می مانند
کابوس نبودی که رهایت بکنم از خاطره ی عشق جدایت بکنم انقدر عزیزی که دلم میخواهد هر چیز که دارم به فدایت بکنم.
عاشقان همه مردن :: و ما هنوز عاشقیم :: دنیا را از من گرفتن :: و من هنوز عاشقم
گر یار مرا دیدی به خلوت بگو ای بی وفای بی مروت غمم دادی و غم خوارم نکردی سر و کارت به فردای قیامت...
بی چاره همه ی دلای کوچیک که چیزهای بزرگ میخواد.مثل دل من که همش تو رو میخواد .
در قید غمم ِ خاطر آزاد کجایی ؟
تنگست دلم ِ قوت فریاد کجایی ؟
با اینکه زما هیچ نکردی یادی ِ ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی ؟
ز با تو بودن برایم عادتی ساختی که بی تو بودن را باور نمیکنم
چه سکوتی دنیا را فرا می گرفت اگر هر کس به اندازه عملکردش صحبت می کرد
اگر بپرسند آخرین نفست بیاد کیست ِ گویم یاد کسی که بی وفایی در ذاتش نیست
نگاهت کافیست تا در هوای امدنت بمیرم!تو همیشه دعوتی راس ساعت دل تنگی ...
منم دلتنگ رویت دلم اید به سویت ! تو چه کردی با دل من که کردم ارزویت !!
دل کندن اگر اسان بود ، فرهاد کوه نمیکند ، دل میکند
آدمها رسمشونه پابند دلدارنمیشن"خوب گرفتارمیکنن اما گرفتارنمیشن"آدمها رسمشونه شاخه به شاخه می پرن"دل و بیمارمیکنن اما پرستار نمیشن؟
اگه كسي رودوستداري نه واسش ستاره باش نه آفتاب واسه اين كه هردوشن مهمون روزگارن،بس واسش آسمون باش تاهميشه بالاي سرش باشي.
امشب به رسم عاشقي يادي ز يارم ميكنم ، در غربتي تاريك و سرد از غم حكايت ميكنم ، امشب وجودم خسته است از سردي دلهاي سرد ، آيا تو هم در ياد من هستي در اين شبهاي درد...
اگه كسي رودوستداري نه واسش ستاره باش نه آفتاب واسه اين كه هردوشن مهمون روزگارن،بس واسش آسمون باش تاهميشه بالاي سرش باشي.
بدترين شكل دلتنكي زماني است كه كناركسي كه دوستش داري باشي ولي بدوني هيج وقت بهش نميرسي
تنهايي رابهانه كردم گريستم تا كسي
نداندعاشق كيستم, تنهايي بهانه اي بيش نبود,هرچه بود
درقلبم فقط يادتوبود.
یکی میپرسد اندوه تو از چیست / سبب ساز سکوت مبهمت کیست
برایش صادقانه مینویسم / برای انکه باید باشدو نیست
من صبورم اما بی دلیل از قفسه کهنه ی شب میترسم ِ بی دلیل از همه ی تیرگیه تلخه قروب و چراغی که تو را از شب متروک دلم دور کند میترسم
اشتباه نکن ِ بیشتر از انکه دلم برای تو تنگ باشد دلم برای ان منی تنگ است که تو را نمیشناخت
مرا با نخه باد بادکهای کودکیت ببند تا ازان بالا ببینم که تو چقدر کوچکی و من چه آسان با سر انگشتانه تو بر باد می رود
دلم برای کسی تنگ است که خلعه وجودم را از خود پر می کرد و پریه دلم را با وجود خود خالی ِ دلم برای تو تنگ است
بگذاز دیگران نام تو را ندانند ِ همین زلال بیکران چشمانت برای پچ پچ هزار ساله ی آنها کافیست
یادمان باشد تا هستیم به یاد هم باشیم که وقت رفتن فریاد صدایی ندارد
سالهاست معنای این را نفهمیده ام / رفت و آمد یا آمد و رفت / آدمها می روند که برگردند یا می آیند که بروند ؟
Hello Dear , Where R U Now.?
No Visits , No CallS , No SMS From Wik , No Missed Calls , I M So Worried . Are U n Jail Again ?
Plz Replay !
50Years From Now , I’d Be So Old I Might Forget U , I Might Not Remember Ever Knowing U , Or Might Forget I Once Cared For U , I Might But I Won’t
چه سخت است تنها بودن میان غریبه ها ، وقتی بدانی حتی تنها تکیه گاهت . . . دیگر نگاهش را از تو گرفته ، و باز اشک مهمان گونه هایت شده
روزگاری فانوس نشانه یاری بود ، اما حالا به خورشید هم اعتباری نیست . . .
بمان با من كة من بي تو صداي خستة در بادم،دراين اندوة بي پايان بمان تنها تو در يادم،نمي دانم چرا غمها نميدانند كه من سلطان غم هايم،بيابامن باش كه من تنهاي تنهايم
بگذار آنچه که از دست رفتنیست از دست برود من آنچه را می خواهم که به رنگ التماس نیالوده باشد
يک روز ديگر بي تو گذشت و همچنان لحظه هاي زندگي ام بي تو سرد است.
يک روز ديگر با دلتنگي گذشت و همچنان دلم هواي تو را کرده است.
روزهاي سرد زندگي ام بي تو ميگذرد ، اما هنوز هم به يادت هستم و با عشقت زندگي ميکنم.
اگر هنوز هم زنده ام ، به عشق بودنت نفس ميکشم.
اگر هنوز هم وفادار مانده ام ميخواهم پاسخ بي وفاييهاي تو را بدهم.
يک روز ديگر بدون تو گذشت و دوباره يک قطره اشک ديگر از چشمانم سرازير شد.
و همچنان لحظه هاي بي تو بودن ميگذرد اما من هنوز در کنار تو هستم.
تو نيستي و من هنوز عاشقت مانده ام ، تو مرا دوست نداري اما من هنوز دوستت دارم.
تو مرا فراموش کرده اي اما من هنوز با خاطراتت زندگي ميکنم ، و از لحظه طلوع با ياد و نام تو تا غروب سر ميکنم.
يک روز ديگر بدون تو گذشت و هنوز هم دلم با تو است.
اگر هنوز اين دل بهانه تو را ميگيرد ، اگر هنوز هم خوشبختي را با تو ميبيند به عشق بودن تو است هر جا هستي، باش
اما من ، هر جا که هستم ، با تو مي مانم
اگر در غم عشقت نشسته ام ، عاشقانه به يادت زندگي ميکنم
و اگر نيز تنها هستم ، به عشق تو با تنهايي سر ميکنم.
فصلها را بدون تو گذراندم و امروز نيز بدون تو گذشت ، فردا نيز مي آيد و مطمئن باش فردا را نيز بدون تو ميگذارنم ، اما هميشه بدان که اگر سالهاي سال نيز بدون تو باشم عاشقت مي مانم و با عشقت اين لحظه هاي بي تو بودن را با همه غم ها و غصه هايش ميگذرانم.
تو به من خندیدی
و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه ی همسایه
سیب را دزدیم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
و غضب آلوده به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز
سالها هست که در گوش من آرام، آرام
خش خش گام تو تکرار کنان،
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان
غرق این پندارم
که چرا،
خانه کوچک ما
سیب نداشت...